مسجد و مدرسه سپهسالار

 

مسجد سپهسالار (شهيد مطهري) و يك دبيرستان تقريباً در محدوده مركز شهر ساخته شده و در زمان ساخت و ساز از موقعيت مكاني خوبي برخوردار بودند. با توجه به موقعيت مكاني كاخ گلستان ، بازارچه شميران دروازه ، باغ و عمارت فخرالدوله ، كوچه ميرزا محمود وزير ، خيابان عين الدوله ، كوچه نظاميه و امين هزور سه راه همه در اطراف اين مكان واقع شده اند ، اين نكته را مي توان درك كرد. آره.مسجد و دبيرستان سپه سالار اولين و بزرگترين مسجد و دبيرستان پايتخت است كه براساس اصول مهندسي و معماري و تحت سبك معماري سنتي ايراني از هر جنبه از مهندسين و طراحان ساخته شده است. نخستين مهندس و معمار فرهيخته ايران ، ميرزا مهدي خان شقاقي (1223-1299 هجري قمري ؛ تهران) با نام مستعار بازرس الدوله ، پس از فارغ التحصيلي در اواخر سپهسالار به فرانسه بازگشت. شكل معماري و چيدمان بناي شرقي اسلامي را در طراحي معماري و چيدمان اين ساختمان عالي در نظر بگيريد و به گفته برخي كارشناسان ، اين يكي از نزديكترين تركيب ها بين معماري معماري است مسجد استانبول در حقيقت ، در اين آفرينش همانطور كه بايد طعم خوب جديدترين معماري شرقي را بازآفريني مي كند. ساخت هسته ساختمان تقريباً پنج سال به طول انجاميد و در شش سال ساخت ساختمان به پايان رسيد. البته سپه سالار دو سال پس از شروع ساخت و ساز درگذشت و پس از مرگ وي اين بنا توسط برادرش يحيي خان مشير الدوله تكميل شد .در قلعه اين ساختمان كفايت مي كند كه ذكر خواهد كرد كه در ابتدا محل ساختمان به عمق 17 متر خاكبرداري شده و حفرهاي زيادي انجام شده است. معماري اين بنا كه به عنوان آخرين شاهكار معماري ايران به حساب مي آيد ، از سبك چهار ايواني برخوردار است.مسجد سپه سالار ، مسجد سپه سالار ، دبيرستان شهيد مطهري.
مناره و ساختمان دبيرستان داراي هشت برج برج است كه 37 متر طول و كوتاهترين آن 25 متر است.طول نيمه استوانه اي به كف پاسيون مي رسد و يك ابتكار بي نظير را نشان مي دهد. كل عرشه مشاهده از آجر ساخته شده است و داراي يك كاشي كاري بسيار زيبا است.
- طبق برنامه ساختمان ، شش ورودي وجود دارد. ورودي شمالي (كه شامل سه ورودي است) به دليل ساخت كتابخانه مجلس توسط مهندس سيحون در سال 1342 هجري شمسي ، مسدود شد و اتصال اين قسمت از ساختمان با منزل بهارستان (باغ) از ورودي جنوبي كه در آن قرار داشت قطع شد. در كوچه 20 فوت ، در زمان ساخت و ساز ، يك ورودي ساده وجود داشت كه به حياط دارالشيفا باز شده بود ، كه اكنون مكاني براي پاسخگويي به سؤالات ديني و پذيرش پول ديني است. ورودي غربي مسجد و دبيرستان ، دروازه اصلي ساختمان ، داراي يك ورودي بزرگ و يك دروازه مشبك استيل با شكوه است كه در حاشيه جاده بهارستان (شهيد مصطفي خميني) واقع شده است .اين منطقه مسوول جذابيت آن است. قسمت اصلي مسجد را تقسيم و جهت يابي كنيد و از اين منطقه ورودي ها و خروج فارغ التحصيلان انجام شد ورودي غربي متناسب هيچ نماي مستقيم از حياط (حياط مركز) ندارد و از طريق يك پياده رو يكنواخت وارد حياط دبيرستان مي شود. ساختمان دبيرستان در ضلع شرقي نيز داراي دروازه بيروني ، كوچكتر از غرب اصلي است و به عنوان دروازه دختران معروف است. ورودي شرقي داراي ايوان جلويي مطبوع و راهرو است كه به گوشه شمال شرقي پاسيو منتهي مي شود. دبيرستان را باز كنيد. هفت طاق كاسه در ايوان ورودي شرقي واقع شده و كاسه وسط آن هفت كاسه ديگر نيز دارد كه يكي از شاهكارهاي ميرزا جعفرخان معمار باشي است.
حياط مركزي يا حياط ساختمان ، مربعي با چهار ايوان است. (پرتوي شمالي ، بندر جنوبي ، خليج غربي و گل شرقي) كه براي ساخت مساجد ايراني مناسب است. طول اين پاسيو ۶۳ × ۶۳ متر و ارتفاع بالكن تقريباً ۱۸ متر است. حياط مركزي يا حياط مدرسه راهنمايي داراي چهار باغ به صورت درختي و چهار راهرو بزرگ و يك حوضچه بزرگ مدور است.

مسجد و مدرسه سيپه سالارمسجد و مدرسه سپهسالار در ضلع جنوب شرقي ميدان بهارستان واقع شده است. طرح احداث اين مجموعه در سال 1296 هجري قمري توسط ميرزا مهدي خانشقاقي آغاز شد. و استاد حسن قمي در زمان حيات ميرزا حسين خان سپهسالار و پس از درگذشت ميرحسين خان سپهسالار تحت نظارت و نظارت برادرش يحيي خان ، مشيرالدوله ، در حدود سال 1302 هجري قمري دريافت كرد. خوشه ساختمان و دكوراسيون يكي از برجسته ترين آثار معماري دوره قاجار است.
 
شاهكار معماري معاصر ايران ، مسجد سپهسالار
 
ساختمان مسجد و مجتمع مدرسه شامل يك حياط بزرگ ، چهار تراس ، غرفه هاي متعدد ، يك برج هشت ضلعي در جلو و تراس هاي غربي و شرقي ، گنبدهاي بلند ، اتاق ها و تراسها ، يك كتابخانه و انواع تزئينات كاشي كاري شده است. خيابان بهارستان (اكنون مصطفي خميني) و با نيمي از فرم تراس ، ورودي اصلي ساختمان است. در پشت ورودي ، ايوان كج مستطيل شكل با الگوي جواهرات قرار دارد كه از طريق دو گذرگاه به راست و چپ به حياط مجتمع منتهي مي شود. سطح لابي اطراف آن ، ايزدي و بالاترين آن رسمي است. ايوان با كاشي هاي كتيبه اي و توري هاي آجري با لعاب تزئين شده است. در مركز اين مجتمع يك آلاچيق آجري به طول 760-60 متر و در مركز حوض بزرگ دايره‌اي قرار دارد كه باغهاي بي شماري در اطراف آن قرار دارد و چهار ايوان و 60 اتاق در دو طبقه وجود دارد.
 
مسجد و مدرسه سيپه سالار
بالكن و دكوراسيون ساختماندر طبقه اول چهار ايوان وجود داشت كه هيچكدام از آنها مشابه بقيه نبود و اسكلت اصلي دنباله حياط داخلي را تشكيل مي دادند.نه تنها چهار اندازه پرتقال يكسان هستند. اما هيچ تزئيني يكسان نيست ارتباط با طبقه دوم ساختمان از طريق چهار مرحله طراحي شده در چهار گوشه ساختمان امكان پذير است. در اين مقاله در مورد معماري معاصر ايران باغ ملي ، باغ ملي و ويژگي هاي آن را ارائه مي دهيم و آشنايي با اين مجموعه ايده خوبي نيست.
در طرفين ايوان و پشت سالن كليساها و معلمان بسياري ساخته شده اند. از سمت جنوب دروازه اصلي مسجد است. سطوح و نماي اين حوض طيف گسترده اي از اتمام هاي كاشي را نشان مي دهد كه بعدا تعمير و بهسازي شدند. در اين ايوان دو راهرو كه به دو معلم دبيرستان منتهي مي شود ، بقيه حياط با كاشي هاي مختلف ، طاق ها و كتيبه هاي تاريخي و قرآن تزئين شده است. در شمال ، دو برج انار در وسط برج ساعت وجود دارد. مناره‌ها با يكديگر متقارن هستند و با مقرن ، كتيبه و مناره تزئين شده‌اند.
 
مسجد سپهسالار
 
 برج ساعت داراي مكعب مستطيل شكل است كه با كاشي تزئين شده است و ساعت داراي دو ديسك شمالي و جنوبي است. در ضلع شرقي پلازا و پشت دروازه شرقي ، يك مناره چهل پست با يك نمازخانه زمستاني وجود دارد كه ورودي اصلي آن از طريق دروازه شرقي است. در ضلع جنوبي ، محراب اصلي مناره وجود دارد كه با تزئينات گچي ، گچ و سنگ مرمر تكميل شده است و از دو طرف ديگر اين محراب ها با تزئينات رسمي و گچ كاري قابل مشاهده است. مانند بقيه ساختمان ، آنها با كاشي كاري ، ملافه ، كتيبه ها و كارهاي آينه كاري تزئين شده اند. البته لازم به ذكر است كه تزيينات مسجد سپه سالار و ساختمانهاي مدرسه پايين تر از نمونه هاي برجسته معماري باستاني ايران قرار دارد كه مي توان با مقايسه مختصر بين اين تزئينات و مواردي كه تصور مي شود به دست آورد. اما در مسجد صفويان آنچه ارائه مي دهد ، مناره و مكتب سپه سالار نشانه اي از دوره قاجار است ، يعني تكامل و روان بودن مديريت طراحي فضا و تكنيك هاي ويژه در ساخت و تنظيم گنبدهاي آن. سيد يكي از ويژگي هاي بارز مسجد و مدرسه سپه سالار ، روان بودن مكاني است كه در آن معماران مي توانند با طراحي به جاي عناصر معماري و هدايت آن ، فضاي را به صورت افقي و عمودي حركت دهند. در طبقه دوم ساختمان فضاي آزاد و كامل وجود دارد. همچنين مي توانيد با خواندن مقاله ساختمان بهارستان (سپهسالار) با منزل بهارستان آشنا شويد.

آتشكده ورهرام

معبد آتش زرتشت كه با عنوان "معبد آتش بهرام" يا "معبد آتش شهرام" نيز شناخته مي شود ، يكي از بناهاي مقدس زرتشت است كه در يزد ، استان يزد ساخته شده است. يزد اين آتشكده داراي ساختمانها و باغهاي جنگلي است كه آتش مقدس در آن نگهداري مي شود.
از زمان هاي بسيار قديم ، آتشكده آتش به سادگي و بدون زيبايي آن ساخته شده بود و معبد آتش نشاني يزد نيز از اين قاعده مستثني نبود. معماري ساختمان آتشكده معبد تحت تأثير معماري معبد آتشفشان فارسي هند است. در وسط حياط واقع شده و با فضاي سبز سرسبز احاطه شده است ، از سطح زمين حدود 21 متر ارتفاع دارد و براي رسيدن به ورودي نقاشي هاي فاروشار و پايتخت ، بايد 8 پله صعود كنيد. اين سنگ بنا را به زيبايي خاصي مي بخشد. پايتخت و سنگ هاي گلدار بر روي اين ديوارها آثار هنري است كه توسط اين هنرمند اصفهاني سنگ تراشيده شده در اصفهان و به يزد منتقل شده است. كاشي هاي رنگي فروهر در بالاي ورودي توسط نقاشي كاشيكاري يزدي در داخل ساختمانهاي ديواري ساخته شده است. تزئين شده با عكس هاي زرتشت و به نقل از كتاب اوستا.
استخر دايره اي بزرگ در ورودي اين مجموعه به خصوص زيبا است و به گفته ساير استخرهاي دنيا ، كف پوش با مدالهاي كوچك و بزرگ پوشانده شده است.
محفظه آتش نشاني در وسط ساختمان قرار دارد. (دور از آفتاب) و يك اتاق براي نماز در همه جا.
ساختمان آتشكده ، بدون عتيقه اين بنا در آبان 1313 با كمك مالي از سرخپوستان ايراني در زميني اهدا شده توسط چندين زرتشتي ايراني ، از جمله برادران امانت به نمايندگي از اردشير مهربان رستم امانات ساخته شده است. پدر ، آتشكده توسط يك مهندس پارسي ترسيم شده و مرحوم ارباب جمشيد امانت نظارت و كارگرداني در ساخت و ساز ساختمان را برعهده دارد.
بيشتر اهميت و اعتبار آتشكده يزد آتش سوزي در اين آتشكده است. به گفته زرتشتيان عالي ، آتش آنها به نام آتش وراهام براي اولين بار از آتشكده واريان پارس به عقدا در يزد منتقل شده و 700 سال از آن جا در آنجا ماند. آن را به Torkabad اردكان بردند و 300 سال در آنجا مشخص بود تا اينكه از آنجا به يزد منتقل شد و در مكان فعلي آن مشخص بود. آتش سوزي معبد بيش از 1535 سال قدمت دارد.
در زمان حكومت ساسانيان در ايران ، سه آتش سوزي شكوه به دليل قدمت طولاني خود مشهورترين بود و از اين رو به آنها "آتش سوزي حرام" گفته مي شد و به معناي "چراغ هاي پيروزي" است. يكي از آتشهايي كه آتش وراهام را در خود نگه مي دارد آتشكده نام دارد. "آذرفارنباغ" و در كاريان فارس واقع شده است. آتش سوزي از آتشكده كاريان در قرن 10 به يزد آورده شد تا وي را از تهاجم هاي خارجي نجات دهد و آتش سوزي را در آتشكده بزرگ شهر برپا كند. اين معبد آتش حدود 513 تخريب شد. هجري قمري و زرتشتيان آتش مقدس خود را گرفتند تا به غاري در كوه "اشكفت يزدان" (بين عقدا و پارس بانو) پناه ببرند و آتش ورهرام مخفي شد. اين غار 30 سال بود ، سپس به مدت 200 سال در روستاي زرتشتيان اطراف يزد حركت كرد تا در دسترس متجاوزان نباشد .در سال 750 هجري قريه اي به نام ترك آباد در حوالي اردكان و مردم زرتشت ساخته شد. بيشتر آنها از يزد به ويژه كاهنان در آنجا مهاجرت كردند. در آن زمان ، آتش مقدس به ترك آباد منتقل شد و امسال حدود 300 سال در آنجا نگهداري شد ، تقريباً در همان زمان كه اجتماع زرتشتي در ترك آباد شروع شد. آتش سوزي از آنجا به شريف آباد و حدود يك سال منتقل شد. در سال 1189 هجري قمري به يزد بازگردانده شد و در يك خانه مخفي كوچك در ولسوالي دستيار يزد (كوچه مبدون) نگهداري شد. تا اينكه رضا شاه پهلوي مجوز رسمي براي ساخت اين آتشكده صادر كرد تا به زرتشتيان به افتخار وي يك مكان عبادت ببخشد.

 

ورود به آتشكده ورهرام در يزد.

در سال 1313 ، پادشاه ايران ، رضاخان ، با ساختن يك آتشكده براي مردم زرتشتيان يزد موافقت كرد و اين معماري توسط مهندسان فارسي طراحي شده است. اين شومينه مكاني عبادت و ارتباط با خداوند است ، بنابراين ورود به آن عرف خاصي دارد. هركسي كه مي خواهد وارد شود بايد پاكيزه باشد. زن و مرد مجبور بودند لباسهاي روشن بپوشند و بدون كفش وارد اين مكان شوند. ضروري است كه مردان از كلاه سفيد و روسري سفيد زنانه استفاده كنند.
اين بنا در فهرست آثار ملي و يونسكو به ثبت رسيده است و اين موضوع باعث شده است كه گردشگران محلي و بين المللي به يزد براي بازديد از اين جاذبه خيره‌كننده به نمايش درآيند. بازديد كنندگان مي توانند از طريق شيشه از اين آتشكده بازديد كنند و بخش هايي از معبد را مشاهده كنند.
كسي كه مي خواهد وارد آتش شود بايد پاكيزه باشد. زن و مرد مجبور بودند لباسهاي روشن بپوشند و بدون كفش وارد اين مكان شوند. ضروري است كه مردان از كلاه سفيد و روسري سفيد زنانه استفاده كنند.
معماري آتشكده وراهام در يزدمعماري آتشكده ورهرام در يزد به سبك هخامنشي است و البته الهام گرفته از معماري معبد آتش ايراني در هند است. وقتي وارد معبد آتش مي شويد ، باغي را مشاهده مي كنيد كه عمارت بين آن و حوض جلوي آن وجود داشته باشد. ساختمان اين آتشكده به طول 21 متر و در اطراف آن درختان سبز وجود دارد. برخي ممكن است فكر كنند كه اين حوضچه براي اهداف زيبايي است. اما اين طور نبود و قرار شد تا Element Water را در كنار معبد آتش قرار دهيد. در مقابل ايوان آتشكده ورهرام در يزد ، ستونهاي سنگي حك شده توسط هنرمندان اصفهاني وجود دارد. كاشي هاي موجود در بنا نيز رنگي است ، كه از كاغذهاي فروهر تشك و هنر در دست استاد يزدي است.معماري آتشكده ورهرام در يزد به سبك هخامنشي است و البته الهام گرفته از معماري معبد آتش ايراني در هند است.


دسترسي به آتشكده ورهرام

براي بازديد از مركز تاريخي و مذهبي معبد آتش سوزي ورهرام يا آتشكده بهرام ، بايد از خيابان آيت الله كاشاني در يزد بازديد كنيد. اين مجموعه كه پذيراي گردشگران خارجي است ، همه روزه به جز تعطيلات و جمعه ها باز است و مي توانيد از معبد بازديد كنيد. اين آتش هخامنشي را مي توان با بليط به راحتي خريداري كرد. ورودي شرقي معبد آتش متعلق به زرتشتيان است و اگر زرتشتي نباشيد بايد وارد غرب شويد. ساعت بازديد اين مجموعه در شش ماه اول سال 8 تا 11:45 و 4-7: 45 و در نيمه دوم سال از 8 تا 11:45 و 15 تا 18 است. : 45 ساعت

 

 

 

 

آرامگاه شيخ عبدالصمد نطنزي

آرامگاه شيخ عبدالصمد 

 

مقبره شيخ عبدالصمد نطنزى ، در هنگام ورود به معبد ، در مسجد بزرگ نطنز قرار دارد ، در سمت چپ يك تخته چوبي در پشت آن قرار دارد كه مقبره شيخ عبدالصمد است. يكي از برجسته هاى فني اين مقبره در سال 777 به پايان رسيد. ج - هسته مقبره ، موازي با محور مسجد نيست و تقريباً ده درجه انحراف دارد. از آنجا كه هيچ دليل مادي براي وقوع اين انحراف غيرمعمول پيدا نشده است ، گمانه زني مي شود كه قبله در ابتداي ساخت مسجد با قبله در زمان ساخت مقبره فرق داشته است. علاوه بر اين ، براي ورود به گورستان ، بايد از يك ورودي باريك و بادگير عبور كنيد. در آرامگاه نمادين شيخ الصمد با كاشي هاي آجري پوشانده شده است كه برخي از آن ها ريخته گري شده است. زيباترين قسمت اين مجموعه ايوان هاي كاشي كاري شده از طرح ها و الگوهاي مختلفي است كه با نام تراس صومعه شناخته مي شود. ورودي از آجر ساده است و در برخي قسمت ها از كاشي هاي فيروزه اي و لعاب آبي استفاده شده و نمونه اي زيبا از يك بناي آبي از دوران مغول است. اين مجموعه با شكوه با شماره يك صد و هشتاد و هشت در فهرست آثار ملي ملي ايران در تاريخ 18 ژوئيه ، 1300 ويرايش شده است.در مركز اين مسجد صومعه و مقبره شيخ نورالدين عبدالصمد نطنززي ، يكي از بزرگان و پيشوايان تصوف در قرن هفتم هجري و دوره ايلخانات است. او يكي از ياران و جانبازان شيخ نجيب الدين علي ابن بود. بزگوش شيرازي (متوفي 678) و شيخ نجيب الدين خود در زمره دانش آموزان مشهور و شاگرد مشهور شهاب الدين سهروردي (متوفي 632) نويسنده "اِعرف المعارف" قرار گرفتند.ويژه شيخ عبدالصمد در عرفان. مانتاي اسلامي از قرن هشتم به دست جمعي از دانشمندان و عرفان سرچشمه گرفته است. آنها دانش آموزان و دست اندركاران در راه او هستند كه مي توانيم از شيخ نجم الدين محمود اصفهاني ، كمال الدين عبدالرزاق كاشاني و ايزال الدين محمود كاشاني ياد كنيم. جامي آن را صدا مي كند مقبره او در اوايل قرن هشتم توسط زين الدين مستري ، يكي از يارانش مشهود بود. گفتني است ، زين الدين مستري در سال 711 هجري قمري به همراه چهار ميلياردر ، خواجه سعد الدين ساوجي ، وزير الجيتو ، به دستور الجايتو ، به طور خلاصه ، مسجد اصلي ترور شد. متعلق به دوره ديلامي (قرن چهارم ميلادي) از جمله گنبد حاضر است. اما ساختار كلي مسجد امروز (حياط و چهار تراس و منظره در اطراف حياط ، گنبد ، مقبره ، مناره ، صومعه ، كه اين مسجد تخريب شد و با يك مسجد جديد جايگزين شد و ورودي باشكوه اين صومعه متعلق به دوره پدرسالاري (قرن 8) بود. 704 ميلادي تا 709 مزار مقبره شيخ عبدالصمد در 707 ميلادي ، بندر ورودي صومعه در سال. جمعه 716 و مسجد 37 متر ، تاريخ اتمام سال نوشته شده 725 هجري است.

 

كواترن از دوران شاه صفي
دليل اين سابقه يكي از موارد فوق نيست. از آنجا كه اين مسجد و معماري به صورت مفصل در قالب يك مقاله جداگانه مورد مطالعه قرار گرفته است ، و آندره گدار و آرتور پوپ مقاله مفصلي در اين زمينه دارند. بهانه اين كارنامه شعري است كه در ستون هاي ورودي صومعه مسجد بزرگ و به ويژه چهارراه با سابقه ذي الحجه در سال 1043 قرار دارد و كواترين:


من به جايي نمي روم كه حق با تو نباشد.
رسول پيامبر اما شما نمي توانيد بگوييد
من از آن شهر و سرزميني كه برداشت مي كنيد متنفرم.
الله ، محمد و علي را نمي توان گفت.

تاريخچه كواترين زماني است كه شاه صفي بر ايران حكومت مي كرد. او نوه شاه عباس كبير است و از او پيرو او بوده و از زمان ج. جمعه 1038 تا 1052 اين پادشاه جدايي بغداد از ايران در زمان سلطنت شاه صفي اتفاق افتاد .quatrain يك رويكرد انتقادي و الگوي مغاير با منطق و ايدئولوژي آن زمان داشت. در اين كواترين ، شهر مورد انتقاد قرار گرفت (و دوران را بخوانيد) ، كه مي توان نام امام علي (ع) را بيان كرد ، به عبارت ديگر ، به شكلي مبهم و خواستار ترك شيعه و شيعه. در دوره صفويه ، شيعه دوازدهم دين رسمي بود و به عنوان عاملي براي همبستگي ملي ايران انتخاب و اعلام شد. سايت اعتراض عرب چيست؟ همچنين در نطنز ، نه چندان دور از اصفهان ، پايتخت شيعه صفويان؟ آيا اين دليل مي تواند به اين دليل باشد كه شاه صفي سياست دولت شاه عباس اول را در مورد ارامنه دنبال مي كند؟ اين واقعيت كه شاه عباس هم به بررسي ارامنه ساكن در ايران و هم به تعبير راجر سيوري در ايران با صفوي ، مي گويد: «مهرباني و مراقبت مسيحي شاه عباس چنين است. او يك ميل شديد دارد. براي مسيحيت زيرا او هميشه به كليسا مي رفت و در مناسك و نمازهاي مذهبي شركت مي كرد. "(سيواري ، 1379: 170) .و اين رفتار در زمان شاه صفي با همان تدبير ادامه داشت: شاه صفي مانند شاه عباس. من ، سياست دفاع از ارمنستان ادامه مي دهد ... او اغلب به جلفا مي رود و به خانه كلانتر ارمني مي رود. اولاريوس به درخواست ژوئيه ارمني (قزويني ، 1346: 57) اطلاعاتي در مورد ارامنه و مشاركت آنها در آئين هاي مذهبي و همچنين گردهمايي هاي جشنواره را نشان مي دهد كه آزادي و ثروت ارامنه در زمان سلطنت شاه صفي وي نوشت: "امروز رئيس ارمنستان ..... ما را به مهماني خود دعوت كرد [...] پذيرش وي نشانه خوبي بود. [از ثروت خود] كه آنها انواع شيريني و ميوه را در بشقاب هاي طلاي خود قرار داده اند [...] "" وي همچنان به مهماني اشاره مي كند كه در آن مردم رقص ، آواز و نوشيدني شراب (Oleus؛؛: (٢ / ٥٥٧-٥٥٦)
اين رفتارها ممكن است احساساتي مذهبي شيعه را برانگيزد تا جايي كه برخي نقاشي هاي ديواري ، اعتراض / انتقاد و اعتراض / انتقاد را در مكان هاي حساس كه نويسنده ناشناس ممكن است در مسجد داشته باشد ، پرتاب مي كند. و صومعه نطنز؟ چهارصد سال پيش براي ما و تاريخ ذخيره شده است؟ به قول وثوق الدوله:
مقاله خود را همانطور كه هست نگه داريد.
به هر حال تاريخ آينه است.

خاتمه دادن
با اين حال ، تاريخ ، هنگامي كه هيچ سند و گفتار موجهي وجود نداشته باشد ، مي تواند زمينه ساز شك و خيال باشد و اين مايه تاسف است و ما به دليل فقر تاريخ و درگيري هاي تاريخي بسياري را ديده ايم و خواهيم ديد. تاريخ

نقش رستم و نقش رجب

در 56 كيلومتري شمال شرقي شيراز و 3 كيلومتري شمال تخت جمشيد در سمت راست جاده و روبروي جاده منتهي به نقاش رستم ، در فاصله اي به ظاهر كوه قرار دارد. در ابتدا غار خواهد بود شما مي توانيد 4 برج تسخير از خرد ، يكي از مهمترين آثار باقيمانده از اوايل امپراطوري ساساني را مشاهده كنيد.
اين مكان با نام نقاشر شناخته مي شود و دليل نام آن نيز ناشناخته است ، اما فورسات الدوله شيرازي آن را به عنوان نقش قهرمان در كارهاي الاجام توصيف مي كند.
در منطقه رجب چندين دوره ريزش برج از دوره ساساني وجود دارد كه زنده مانده است. اين مجسمه ها در اطراف اردشير اول ، شاپور اول و كارتيه پاستور بودند. آرايش و لباس آن دوره در اين نقش ها مشهود بود اما نقش اهورامزدا و چهره پادشاه ساساني در حمله عرب ها از بين رفت.
به نظر مي رسد كه پادشاه اشكاني خيلي علاقه اي به ساختن زير زمين هاي آرامش بخش نداشت و فقط امدادهاي پادشاه محلي در جنوب غربي ايران باقي مانده است. (عمدتاً در كوشستان) با از دست دادن سلسله اشكانيان و به قدرت رسيدن امپراطوري ساساني ، آرامگاههاي اساسي دوباره شكوفا شدند.
تمركز پادشاه ساسانيان در بزرگداشت وقايع مهم سلطنت آنها ، از جمله تاجگذاري و پيروزي در جنگ ، بيشترين توجه را نشان مي دهد.
اردشير بابكان ، بنيانگذار سلسله ساسانيان ، پنج ستون آرامگاهي را به منظور گراميداشت پيروزي خود بر اردوان پنجم (آخرين پادشاه اشكاني) و گرفتن دهيم شاهي از اهورامزدا در مكانهايي مانند نقبروب ، نقوش رستام و فيروزآباد ايجاد كرد.
شاپور اول (جانشين اردشير بابكان) و كارتيه (كاهن مقتدر اوايل ساسانيان) نيز الگوي مشخصي را در اين سايت ايجاد كرده اند.
چرا اين مجموعه نقاش رستم ناميده مي شود؟
در نقوش ساساني ، اين مجموعه با يك انسان بزرگ و توانا حك شده است ، و به دليل اينكه در فرهنگ ايراني افرادي كه اسكلت احمق رستم را در اينجا مي نامند ، به آن كاغذ رستم گفته مي شود.
مقبره پادشاه هخامنشي
از سمت راست به چپ ، اين مقبره ها از خشايارشا ، داريوش بزرگ ، اردشير يكم و داريوش دوم سرچشمه مي گيرند. در مقبره داريوش يك كتيبه بزرگ كونيفرم وجود دارد كه حاوي نمازها و مباحث مذهبي داريوش من ذكر كردم. نام كشورها و سرزمينهاي فرعي او و بسياري از راهنماييهاي معنوي در اين نوشتارها.
در كف كوه بسياري از منبت كاري هاي زيبا از دوره ساسانيان ، از راست به چپ وجود دارد:  - تاجگذاري نارسي (294-304 ميلادي) ، فرزند ساسانيان شاپور ، اولين كسي كه حلقه شهرياري را از آناهيتا ، خداي آب دريافت كرد (شاپور دوختك ، همسر ناريسي).  - كاغذ دوم كه در زير مقبره داريوش بزرگ يافت شده است شامل دو مقاله است كه پيروزي بهرام دوم (273-294 ميلادي) بر دشمنان او را نشان مي دهد.  - نقش سوم ، زيباترين ، اسراف آميزترين و پر افتخارترين نقش دوره ساسانيان نشان از شكوه و عظمت ساپور اول (279-270 ميلادي) ، پادشاه ايران دارد كه قبل از زمين رومي والريني زانو مي زند.  - نقش چهارم نشان دهنده پيروزي هرمز دوم (302-309 ميلادي) بر دشمنان وي است. در بالاي اين كاغذ اندازه هاي ديگر ديده مي شود.  - نقش پنجم به احتمال زياد تصويري از شاپور دوم (309-379 ميلادي) است.  - ششمين نقش مربوط به دوره ايلاميان (700 سال قبل از ميلاد مسيح) و نقش بهرام دوم (274-294 ميلادي) در نقش ايلامي ها با افراد خاص و نزديكان مستند شده است. هنوز اثري از كاغذ ايلامي ديده مي شود.  -نقش نهايي تاجگذاري اردشير بابكان (224-239 ميلادي) ، اولين پادشاه ساساني بود كه حلقه شهرياري را از اهورامزدا دريافت كرد.يكي ديگر از بناهاي تاريخي نقشaq رستم ، يك سازه سنگي مستحكم و محكم به نام كعبه زرتشت است و يكي از مهمترين آثار منحصر به فرد دوره هخامنشي است. درباره اين بنا نظرات مختلفي وجود دارد.در نقاش رستم آثار ديگري همچون چاه و دو دودكش سنگي مربوط به دوره ساسانيان را مي بينيد.

نقش اول
 
اين منطقه بزرگ ، بدون پرده و قابل رويت شايد از اواخر دوره ساساني آماده شده است تا يك واقعه تاريخي را حك كند ، اما فرصتي براي تكميل آن داده شد. طول اين خانه 10 متر و 5 متر ارتفاع و حدود 2 متر از سطح زمين است.در وسط اين بخش بي حجاب بيست سطر كتيبه هاي فارسي وجود دارد كه بسيار جديد و يك نامه سرمايه گذاري است. در ارتباط با "محمد رفيع خان ، ابن الخان العظيم" ، لازم به ذكر است كه اين كتيبه در بسياري از مراجع و حتي بر روي علائم بعدي اثر ذكر شده است: "تقسيم مصرف آب براي اراضي زراعي در نزديكي نقش رستم"

 

نقش دوم

تاجگذاري نرگس (294-304 ميلادي)نارسي ، فرزند شاپور اول و يك فرمانرواي ارمني ، عليه بهرام سوم ، فرزند بهرام دوم و نوه بهرام اول (نوه وي) در سال 294 قيام كرد و تاج و تخت ايران را صعود كرد. اين نقش راك بسيار مشهور تاجگذاري نارسي را به تصوير مي كشد. بين او و نقش زني كه تاج را مي پوشيد ، يك حلقه سلطنتي وجود داشت ، و انگار نارسي آن را از آن زن مي گرفت. اين زن در سمت راست ايستاده بود ، موهاي مجعد او در بالاي تاج كنگره و لباس بلند و آويزانش آراسته شده بود ، كمربند و در قفسه سينه و زير يقه لباس خود را بستند. تجهيزات جانبي.

 

نقش سوم

اين نمايشي از پيروزي بهرام دوم (274-294 ميلادي) بر دو دشمن او بود. اين كاغذ در دو صحنه ساخته شده است ، يكي با خطوط نازك از هم جدا شده است. بهرام سوار بر اسبي با چهار پا به طرف دشمن سوار شد و نيزه بلند خود را با نيرويي كه دشمن را خرد كرده بود ، خرد كرد. در پشت مريخ ، اسب سوار با پرچمي با نوارهاي افقي ، سه توپ روي بالا و دو قطعه پارچه آويز به پايين آراسته شده است. شايد اين همان پرچمي باشد كه مورخ رومي Amianus گفته است كه ساسانيان در هنگام حمله بزرگ شده و رنگ آنها مانند شعله قرمز بود.يكي از زيبايي هاي اين نقش ، حجاب پر پيچ و خم و دهان و موهاي زينتي بود و ديگري فلش بلند كه از ران راست پادشاه آويزان بود. در صحنه ، آنها يك سرباز رومي را بازي مي كنند كه به زمين كوبيده شده و زير اسب بهرام لگد مي زند.

 

نقش چهارم

اين نشان دهنده پيروزي ساپور اول (239-270 ميلادي) بر امپراتور روم والرين است.در زمان سلطنت شاپور اول ، سه پادشاه رومي به ايران حمله كردند. يكي نگهبان جوان بود كه در سال 242 ميلادي ترور شد ، ديگري فيليپ ، يك عرب ، كه مجبور شد اداي احترام به ساپور كند و موافقت كرد كه يك باج سالانه بپردازد و سوم والريايي بود كه در سال 262 ميلادي توسط ايرانيان اسير شد و همراه با هفتاد هزار سرباز ، ايمر و سناتور رومي. شاپور پيروزي خود را در ديوار كعبه در زرتشتي در نقش رستم توصيف كرد.شاپور در اين كتيبه گفت:والرين با ارتش ما متشكل از 29 جناح اروپايي (نام يك به يك) و هفتاد هزار نفر جنگ كرده است. نبرد بزرگي بين ما و امپراطوران والرين در حوالي آلرا و A. در جريان است. دسا ، ما امپراطور هستيم. "والرين را اسير كرديم. با دست خودمان و همه آنها را به كشور ايران منتقل مي كنيم. "
اين صحنه پيروزي شاپور يكي از زيباترين تكيه گاه هاي تاريخي در نقش رستم است و از وقايعي كه باعث غرور و افتخار ايرانيان بود ، بازگو مي كند. ساپور با يك تاج تزئين شده پارلمان بر روي اسب ها نمايش داده مي شود. فيليپ امپراتور عرب ، ماليات دهنده روم ، بر روي اسب ، زانو زد. (اين امپراتور مخالف والرين نبود.) پادشاه به پذيرش باج خود رسيد. فيليپ تاجي رومي دارد و سرش را بالاي سرش مي لرزد. هر دو دست را در حالت عفو قرار دهيد. عظمت شاه با لباس او ، جواهرات. (گردنبندها ، دستبندها و تاجها) و سبك موهاي فرفري و شانه دار و همچنين گردن زين و تيغ اسب افتخار او نشانه بزرگي است.ايستاده در كنار شاپور يكي ديگر از امپراتورهاي رومي است كه عروسك شاپور به عنوان سمبل اسير گرفتن او را در دست دارد و امپراطور اسير والري است. تسلط يك هنرمند از دوره ساسانيان ، در پشت اسب پادشاه ، تصويري از كاهن اعظم كارتيه است كه يك كلاه بيضي را كه با قيچي آراسته شده است ، پوشانده و انگشت نشانه اي از دست راست خود را براي اداي احترام به ساپور مي پوشاند و گردنبند مرواريد زينتي تزئين مي كند. دور گردنش و پوشش بالا به قسمت جلوي قفسه سينه وصل شده است.

 

نقش پنجم

در زير مقبره اردشير مي توانم يك مجسمه حكاكي دو نقشه ، آذر نارشه يا شاپور ذوالكتاف (310-379 ميلادي) را بازي كنند كه نقش مهمي ايفا مي كنند. اين نقش تقريباً كاملاً از بين رفته است. مقاله پايين از هرمز دوم (302-310 ميلادي) است.هرمز دوم نوه نخستين ساساني شاپور است. اين مقاله صحنه پيروزي بر دشمنان هرمز را به تصوير مي كشد ، پادشاه چهار دشمن را به قتل مي رساند و اسب هاي دشمن خود را مي كوبد. دشمنان رومي ريش ريش دار داشتند و كلاه او مانند رومي ها آرايش مانند تاج داشت.

پيكان بلند را مي توان در كنار پاي راست شاه ديد. اسب پادشاه با تزئينات پشمي و لاستيك بر روي ران اسب به زيبايي تزئين شده است. پرچم را مي توان در پشت شاه مشاهده كرد.

 

نقش ششم

ر زير مقبره داريوش دوم و در كعبه زرتشت ، حكاكي كاغذي مربوط به دوره ساسانيان بازديد كننده را به خود جلب مي كند. طول اين كاغذ 7.6 و ارتفاع آن است.

 

نقش هفتم

نقش بهرام دوم و خانواده اش حك شده در مجسمه هاي باستاني ايلامي ، اين قسمت از كوه از اوايل هزاره اول قبل از ميلاد نقشي ايفا كرده و متعلق به حاكم ايلامي است كه بعدها به دليل نقش بهرام دوم به شدت آسيب ديده است. هنوز دو بخش از اين نقش باقي مانده است: يكي در سمت راست. مردي با لباس بلند و كلاه تيز را نشان مي دهد ، و ديگري در سمت چپ نمايانگر الهه بر تخت مار است. نمونه كاملي از اين نوع مجسمه در كورنگون ممسني باقي مانده است و از بقيه نمونه ها مي توان شكل اصلي اين كاغذ گمشده را به خوبي به ياد آورد.
بهرام دوم ساسانيان (274-294 ميلادي) مقداري از مقاله ايلامي را برداشته و آن را با يك اتاق مشخص و مصور حكاكي شده در ميان متحدين و نزديكانش جايگزين كرد. تاج پادشاه با نقش يك عقاب ، پرنده مخصوص خداي بهرام ، خداي پيروزي آراسته شده است. پادشاه خيلي خوب لباس پوشيده بود و شمشير بلندي را در دست داشت تا قدرت خود را بيان كند.

آب را ذخيره كنيداين چاه يا مخزن آب يك پنتاگون غيرمعمول در پاي كوه است ، طولاني ترين ضلع آن 720 سانتي متر و 550 سانتي متر از طرف ديگر ، احتمالاً به دليل حرمت منطقه به ويژه در دوره ساسانيان. مورد نياز بازديد كنندگان از يادمان يا اسبهاي آنها

كعبه زرتشتاين

اي زيبا مكعبي شكل با كوهي روبرو شده است كه مخاطبان را به خود جلب مي كند. اعتقاد بر اين است كه در دو قرن گذشته "زرتشتي كعبه" بوده است زيرا اعتقاد بر اين است كه مربوط به زرتشتي بودن پيامبر ايران باستان است. مهارت و دقتي كه براي برش و مجسمه سازي سنگهاي سنگين سياه و سفيد در اين بنا به نمايش گذاشته شده است ، تسلط هنرمندان و سبك هاي معماري دوره هخامنشي را نشان مي دهد. من نمي دانم. اما در عين حال ، يكي از مهمترين بناهاي تاريخي ايران است. قسمت زيرين ساختمان بزرگ است. اما يك اتاق 2.5 2.5 2.5 متري در بالاي ساختمان وجود دارد كه از آن صحبت شده است. برخي آن را معبد آتش ، مكان آن و نفوذ ناپذيري مي دانند كه تا حد زيادي اين فرضيه را رد مي كند.
برخي اين را مكاني براي حفظ اسناد يا حتي محل دفن پادشاه موميايي مي دانند كه قبل از ساخت مقبره هاي آنها قرض گرفته شده بود. اما راه پله اين ساختمان و مكان باريك آن تا حد زيادي اين فرض را رد مي كند. بهترين تفسير اين است كه اين بنا به عنوان يك قبرستان ساخته شده است. اما پس از آن كه داريوش بزرگ نوع مقبره هاي سلطنتي را از ساختمانها به مقبره هاي كوهستان تغيير داد ، اين بنا براي اهداف ديگر رها شد. در مورد ساختمان ، سي مرحله احداث شده است ، قسمت فوقاني بنا در طول تاريخ توسط عابران ويران شده است.

 

نقش رجب


اين مكان توسط افراد محلي داده شده است.
نقش رجب شامل اسنادي از دوره ساسانيان است و يكي از مهمترين آثار دوره ساسانيان (226-642 ميلادي) در منطقه فارس و يكي از قديمي ترين آثار اين دوره در ايران ، همه دور از تخت جمشيد است. با طي كردن سه كيلومتري شمال به سمت راست جاده ، از طريق جاده نقاش رستم و در درون شكافهاي كوهستاني ، امدادهاي مختلف توجه بازديد كنندگان را به خود جلب مي كند. حكاكي ها شامل چهار نقش برجسته از تاجگذاري اردشير بابكان (226 مه) است ، چهره اي از كارتيه (كشيش بزرگ و اوليه قدرتمند ساسانيان) ، نقش ساپور اول (241-272 ميلادي) و مراسم. اولين تاجگذاري سانان ، بابونه.
به احترام او ، اردشير هنگام ورود ، حلقه خانواده سلطنتي اهورامزدا را حمل كرد. (گياه مقدس)؛ گرفتن

معماري اياصوفيه تركيه

 

هاگي ا سوفيا (يوناني: ἉγιαΣοφία) يك كليساي مسيحي شرقي است كه در دوره بيزانس در ق ساخته شده است. به دستور امپراتور كنستانتين اول ، بعداً توسط ژوستينين در قرن ششم بازسازي و مرمت شد. دو معمار به ساخت بناي جديد به نام ايزيدوروس (امروزه ميلتوس) اختصاص داده شدند. يا سوكلي) و آنتيوكوس (اكنون Tralles يا Aidenli).
106367_644
اين كار با كار 10 هزار كارگر در مدت زمان 5 سال و زير نظر 100 استاد باشي و 27 كار آليك 537 افتتاح شد.اين كليسا براي اولين بار پس از فتح عيسي كليساي بزرگ خوانده شد. تنبل سلطان محمد دوم دستور داد تا هاگيا سوفيا را به مسجد تبديل كنند. سليمان اول دستور بسته شدن نقاشي را در داخل هاگيا سوفيا داد تا نماز جمعه در آنجا برگزار شود.
ايازوفيا -2
سليم دوم به معمار سينان دستور داد تا هوگيا سوفيا را در زمان سلطنت مراد سوم بازگرداند. مناره ، منبر و محراب در زمان مراد چهارم به ساختمان هاگيا سوفيا اضافه شد. ديوارها و سقف هاگيا سوفيا علاوه بر اين ، حفاظي در حوالي پشت بام هويا سوفيا ساخته شده است كه نامهاي آن الله محمد ، ابوبكر ، عمر ، عثمان ، علي حسن و حسين است كه بر روي آن نوشته شده است. در زمان سلطنت عبد المجيد ، اين لوح ها با لوح هاي دور دست نوشته ابراهيم افندي جايگزين شدند. پس از اعلام جمهوري در تركيه و ظهور قدرت آتاتورك ، هاگيا سوفيا به موزه تبديل شد. و تا به امروز باقي مانده است گنبد بزرگ مسجد در فاصله 55 متري از زمين و 31 متر قطر قرار دارد كه بر روي 40 ستون با 40 تكيه گاه بزرگ نصب شده است.
ka69ol5ktkqb8uw6aqv4
موزهدر سال 1935 ، مصطفي آتاتورك ، اولين رئيس جمهور تركيه و پدر جمهوري تركيه ، اين ساختمان را به موزه تبديل كرد. فرش برداشته شد و براي اولين بار در قرن ها كف مرمر ساختمان با جلوه خاصي ظاهر شد. علاوه بر اين ، گچ موزائيك با تلاش بسيار متخصصان برداشته مي شود.
1380
معماري ساختمانHagia Sophia يكي از برجسته ترين و زيباترين نمونه هاي معماري بيزانس است. يكي از با ارزش ترين هنرهاي اين بنا ، فضاي داخلي آن با كاشي هاي معرق و ستون هاي مرمر است. آنها گفتند "سليمان ، ما در ساخت اين بنا از شما جلوتر هستيم." جوستينين خود ساخت كليساي جامع را از نزديك دنبال كرد و اين بزرگترين كليساي زمان بود و براي هزار سال به طول انجاميد تا ساخت اين كليساي جامع انجام شود. يك كليساي جامع در سويل ، اسپانيا ساخت.كليساي جاستينين دستاوردي بي نظير از معماري باستان و شاهكار معماري بيزانس بود. تأثير ساختن چنين بناي باشكوه ، چه از نظر معماري و چه از نظر آموزه اي ، در همه فرهنگ ها از جمله ارتدكس شرقي ، كاتوليك رومي و در نهايت جهان اسلام قابل انكار نيست. بلندترين ستون ها 19-20 متر ارتفاع و حداقل 1.5 متر قطر دارند.آنها از جنس گرانيت و بيشترين وزن آن حدود 70 تن است ، طبق دستور جوستينين ، هشت ستون ساخته شده در كرنيت. يونان ، واقع در بعلبك ، لبنان ، برداشته شد و براي استفاده در هاگيا سوفيا به يك محل ساخت و ساز منتقل شد.

فضاي داخلي بزرگ از ساختاري بسيار پيچيده برخوردار است. تالار اصلي كليساي جامع با يك گنبد مركزي با شعاع 31.24 متر و ارتفاع 55.6 متر پوشانده شده است.اين گنبد به نظر مي رسد در فضا باشد ، با سقف داراي 40 پنجره طاق بي وزن در زير. وجود اين پنجره ها باعث مي شود نور از هر طرف وارد اتاق شود. با توجه به تعميرات زياد گنبد در طي قرن ها ، به نظر مي رسد كه اين گنبد شكل كروي خود را از دست داده است و با شعاع 30.86 تا 31.24 متر در مكانهاي مختلف هنوز بيضي شكل است. گنبد در راهرو در 4 بخش مقعر (واگرا) مستطيل قرار دارد كه مشكل قرار دادن پايه گرد گنبد را روي پايه مربع حل مي كند. گنبد سنگين وزن سوفيا از طريق طاقچه حركت مي كند و چهار موج شكن را به يك ستون در گوشه سالن منتقل مي كند. بين چهار ستون ، گنبد به نظر مي رسد در چهار طاق بزرگ شناور است. اين طاق ها در دوره عثماني تحت معمار مشهور سينان با استفاده از آرماتورهاي مختلف تقويت شده بودند. در انتهاي بخش هاي غربي (ورودي) و شرقي (محل عبادت) خلأ طاق داراي نيم گنبدي است كه در ساختاري شبيه به ساير گنبدها قرار داده شده است. همه اين گنبدها و گنبدهاي مورد نظر ، به ترتيب ، در كنار هم قرار مي گيرند و يك ناحيه مستطيل بلند تشكيل مي دهند كه درون آن گنبد اصلي قرار دارد. با تمام تاجها كليه سطوح داخلي ساختمان با سنگهاي مرمر چند رنگ ، سنگهاي آذرين سبز و سفيد يا بنفش و موزائيك هاي طلا ساخته شده است. ستون هاي بزرگ داراي پوشش يكسان هستند بنابراين براق به نظر مي رسند.
حقايق جالب درباره هاگيا سوفيا
1- سوفيا به زبان يوناني به معناي خرد و هوگيا به معناي مقدس يا بهشت ​​است. از اين رو هاگيا سوفيا به معناي خرد الهي است.
2. قبل از هاگيا سوفيا ، دو كليساي ديگر نيز در همان منطقه ساخته شده بودند كه به دستور شاه يا در هنگام قيام سوخته بودند. جمعه 532 تا 537

3. در حالي كه ساختن كليسايي مانند نوتردام بيش از يك قرن طول كشيد ، هاجيا سوفيا سابقه ساخت 5 سال ، 10 ماه و 4 روز را براي ساخت آن داشت. گفته مي شود بيش از 10،000 كارگر براي ساخت چنين كليسايي ساخته شده اند.
4- ايزيدور از Miletus و Antemius of Thrace معماري بودند كه امپراطور جوستينين قبل از مأموريت در معماري هاگيا سوفيا به طراحي هوگيا سوفيا استخدام شده بود. ايزيدور به عنوان فيزيكدان و رياضيدان هوجيا سوفيا شناخته مي شد. در دربار و تدريس در دانشگاه هاي اسكندريه و قسطنطنيه ، آنتميو همچنين يك رياضيدان و چهره هندسي مشهور بود.
5- هنگامي كه Hagia Sophia در دست ساخت بود ، مواد مورد استفاده براي ساخت كليسا از سراسر امپراتوري بيزانس گرفته شد. به عنوان مثال ، ستون افسوس از معبد آرتميس گرفته شد. (يكي از هفت ديدني جهان باستان) يك سنگ بزرگ از مصر ، يك سنگ سياه از بسفر ، يك سنگ زرد از سوريه و يك سنگ مرمر سبز از تسالي.
6. روز شنبه ، 16 ژوئيه 1054 ، هنگامي كه خدمات عصرانه آغاز شد ، كاردينال هامبرت ، نماينده پاپ لئو IX ، براي صعود به محراب اصلي ، وارد هاگيا سوفيا شد. و نشانه اي را مطرح كرد تا رد مايكل سرولاريوس ، اسقف قسطنطنيه را رد كند. كاردينال هامبرت سپس كليسا را ​​ترك كرد ، پاهاي خود را تكان داد و شهر را ترك كرد. يك هفته بعد ، كشيش كاردينال ها را سرزنش مي كند ، و اين رويداد فصل جديدي را در مسيحيت گشوده مي كند و شكافي بين كاتوليك ها و ارتدكس ها آغاز مي شود.
۷- بدون توجه به مقاومت يونانيان ثروتمند و مردم ايتاليا اما تخريب بت ها در امپراتوري بيزانس در زمان ديگري بين قرن هشتم و نهم اتفاق افتاد و منجر به از بين بردن موزائيك ها و نقاشي هاي بسياري از مقدسين سوفيا شد.

8. سقوط بيت المقدس توسط سلطان صلاح الدين ايوبي چنان شوكي براي جهان غرب دارد كه آنها بلافاصله تصميم مي گيرند كه انتقام بگيرند. بيت المقدس با صليبيان سقوط نمي كند. اما قسطنطنيه سقوط كرد .در سال 1204 كليسا مورد حمله ظالمانه قرار گرفت ، ويران و غارت شد. آنها پدربزرگ قسطنطنيه را سرنگون كردند و او را با اسقف لاتين جايگزين كردند.
9-در 29 مه سال 1453 ، صفحه جديدي در تاريخ هوگيا سوفيا افتتاح شد. شهر قسطنطنيه تحت سلطان محمد دوم به امپراطوري عثماني سقوط كرد ، كه پايان امپراتوري بيزانس بود. در همين زمان سلطان دستور بازسازي هاگيا سوفيا را صادر كرد و آن را به مسجدي تبديل كرد.
10.چند عنصر كليسا مانند زنگ ها و كانال هاي هاگيا سوفيا در اين زمان برداشته شد ، در حالي كه سلطان از نقاشي هاي ديواري و معرق هاي فراوان در زير لايه گچ سفيد پوشيده از نقوش اسلامي و محافظت مي كرد. خوشنويسي پس از آن يك محراب منبر ، چشمه و چهار مناره در بيرون اضافه شد.